آموزش, مقالات

مصاحبه مجله DRUM&PERCUSSION با THOMAS LANG

 

مصاحبه پیش رو توسط Heinz Kronberger  در جدیدترین شماره مجله Drums&Percussion  با عنوان

“Mr. Total Independence “

انجام شده که ترجمه آن را در ادامه میخوانید. اخیرا نوازندگی توماس لانگ تغییر اساسی کرده است که همواره موجب حیرت شخص من شده بود. در این مصاحبه به نکات کلیدی این تغییر اشاره هایی شده است که نشان از فراگیری فنون جدید، حتی پس از سالیان طولانی نوازندگی در این اشل دارد. امیدوارم ترجمه مصاحبه حاضر مورد توجه دوستان علاقمند به درامز و درامینگ توماس لانگ قرار گیرد.

با تشکر از مجله Drums&Pecussion و آقای Heinz Kronberger.

 

بیوگرافی کوتاه از توماس لانگ:

…از طریق برنامه “Spotlight” که در تلوزیون اتریش پخش میشد، به درامز علاقمند شده است. او مجذوب درامر برنامه شده بود؛ نه تنها بخاطر اینکه تنها عضو در گروه بوده که نشسته نوازندگی میکرده بلکه بعلت اینکه برای توماس، درامر حکم رییس گروه را داشته.

لانگ خوردسال سریع به ویروس درامز آلوده میشود و از مادرش تقاضای یکدستگاه درامز میکند. در سن 5 سالگی آرزویش برآورده میشود. همزمان یک معلم خوب بنام Johann Hengst از شهر Stockerau ،یکی از شهرهای حومه وین در اتریش، بمدت هفت سال به او درس میدهد. توماس با معلمش اسنردرام و تکنیک چوب وتکنیکهای پایه ای را بصورت خیلی عمیق کار میکند.  بعد از آن بصورت تقویت شده بر روی درام ست کار میکند. توماس تا ورود به کنسرواتوآر وین به این نحو کار میکند و پس از ورود به آن به کلاس Walter Grassmann منتقل میشود، استادی که در سطح جهانی از نامهای برجسته یان رشته میباشد. خودش میگوید:” مدتی پیش استاد گراسمان به تحصیل ادامه دادم و خیلی کوتاه پس از آن به دانشگاه رفتم. ولی آنجا درامز کلاسیک الویت داشت که من خیلی علاقه ای به آن نداشتم. در آن زمان خودم را با برنامه های زیادی که در صحنه پاپ اتریش اجرا میکردم بالا میکشیدم. اولین برنامه حرفه ای من با خواننده ایتالیایی Etta Scollo بود که بندی اتریشی داشت.  بعد از آن تبلیغات دهان به دهان در مورد من بالا گرفت و باعث شد من با موزیسین ها و بندهای زیادی در اتریش آشنا بشم – و سرانجام با Falco والباقی ماجرا…..”

 

آقای “تمام ناوابسته”

تسلط توماس لانگ به سازش با هیچ کس قابل قیاس نیست: بقول معروف او خدای ناوابستگی است؛ علاوه بر این، در دستها و پاها قریب به صد در صد سرعت مساوی دارد. کافی است که یکبار لیک های جدید را تمرین کند … وآنها فورا در مغزش جای ثابتی پیدا میکنند.

 

کاری که این درامر انجام میدهد تا اندازه ای ترسناک است: دقت در کوچکترین اجزا و خلاقیتی که حتی نمیشود تقلید کرد.کمتر کسی میداند که توماس در کنار درامز به چندین ساز دیگر کاملا مسلط است ، و برای آنهایی که میدانند، این موضوع خیلی طبیعی است. با توماس درباره جدیدترین پروژه اش “درامینگ بوت کمپ” و خیلی چیزهای دیگر به گفتگو نشستیم.

 

– گروه خودت “stOrk” متاسفانه دیگه وجود نداره. بعد از مرگ Shane Gibson گیتارسیت گروه عملا گروه ازهم پاشید. مطمینا برای هم گروهی هایت و خودت اصلا آسان نبوده…..

– نه. بدون Shane نه میخوام و نه میتونم به stOrk ادامه بدم. تراژدی قضیه اینجاست که اون دقیقا در سالگرد رونمایی آلبوم فوت شد. از اونجایی که این آلبوم توی چارت دانشگاهی مقام اول رو داشت، توان بالایی برایش تصور میشد. متاسفانه شان به الکل وابسته بود و حتی بعد از برنامه های متعدد ترک نتونست ازش دور بشه. اونهم متاسفانه بخاطر افرادی که دورش بودند ولی نتونستند حمایتش کنند از اعتیادش دست بکشه. آخرش هم از نارسایی کبد درگذشت. شان استعداد بزرگی بود که کلی ایده های باورنکردنی داشت و عالی مینواخت. خیلی خاص بود و قطعاتی با فضای تاریک و تاثیرگذاری خلق میکرد که شخصا هیچ کجا سراغ نداشتم.  نوازندگی ما همواره مکمل همدیگه بود. شان برای من و این گروه غیرقابل جایگزینی هست.

 اخیرا با Paul Gilbert آلبومی رو کار کردی. کار باهاش چطور بود؟

– پال دقیقا گیتاریست مورد علاقه من هست. نه اینکه فقط گیتاریست تکنیکی ای باشه، اونم بخاطر انگشتهای بلندش که باعث میشه تکنیکهایی رو بنوازه که اغلب از نواختنش عاجزند؛ بلکه این بشرمتواضع ترین کسی هست که من میشناسم. اطلاعات موسیقیایی او باور نکردنی ست و در ضمن خواننده بسیار قدری هم هست. در کل، کار با یک همچین آدمی خیلی لذت بخش هست. غیر از این او یک هم گروهی واقعی هست، چه از لحاظ تکنیکی و چه از لحاظ شخصیتی. ما قطعا آلبوم رو با یک تور بزرگ پروموت (Promote) خواهیم کرد. توری که بیشتر در آسیا خواهد بود، جایی که پال یک سوپراستار هست وFanbase (هوادار) خیلی بزرگی داره.

– ایده Drumming Bootcamps از کجا اومد؟ این کمپ ها خیلی هم مورد استقبال قرار گرفتند و دایما پر هستند. … یا Big Drum Bonanza که اخیرا در لس آنجلس راه انداختی؟

– اول از همه میخواستم توی تورهام ،روزهایی که کاری نداشتم وباید توی هتل میموندم رو فعال باشم. تقریبا ده سال پیش شروع کردم از طریق MySpace پست گذاشتن که چه روز هایی توی تور اوقات خالی دارم. خیلی ساده مینوشتم که کجام و چه ساعتی خالیم.  بعد اولین درامر تماس گرفت و پرسید میتونه با من یه ساعتی کلاس داشته باشه. حتی پرسیده بود اجازه داره رفیقش رو هم باخودش بیاره؟  این جریان هم برای من یه تنوعی بود ، هم اینکه یه پولی باهاش درمیآوردم. در طول این چندسال این برنامه به یک بیزینس کاملا مستقل تبدیل شد و همسرم هم در دفترکارش با این داستان درگیر شد. من اولین نفری بودم که درام کمپی در این ابعاد و مستقل از صنعت موسیقی برگزار کردم ، طوری که علاقمند ها حدود هشت ساعت به نواختن و فراگیری درامز مشغول بودند. من یک برنامه کامل آموزشی برای هر کمپ تنظیم میکنم و کاملا نظرات و پیشنهادات هنرجوهای قبلی رو درش در نظر میگیرم. تابحال ما 100 برنامه داشتیم که توی بیش از 40 کشور جهان برگزار شده. سعی من بر اینه که این کمپها با 20 نفر شرکت کننده هنوز حالت کلاس خصوصی رو داشته باشه؛ چیزی که همه خوششون میاد و الهام بخش هست. شخصا خیلی از این تبادل لذت میبرم و کلی الهام میگیرم، چون کلی چیزها درباره خودم و متد آموزشیم یاد میگیرم.

برای Big Drum Bonanza  در آمریکا کلی از دوستانم رو دعوت میکنم. خیلی هاشون در لس آنجلس زندگی میکنند و از خداشونه که برای یه چند ساعت کلاس سری هم به من بزنند. من سعی میکنم از درامرهای معروف دعوت کنم تا با نظرات جدید آشنا بشم. بالاخره هرکدومشون متد ویژه خودشون رو برای آموزش درامز دارن. غیر از این لس آنجلس مکان کاملا مناسبی برای برگزاری اینجور کمپ ها هست. اینجا هم برنامه آموزشی یک هفته رو تدوین میکنم و از موزیسینهای مختلف که فرصت داشته باشند کمک میگیرم.  اینجور برنامه ها برای هنرجوها یک رویاست، بخاطر اینکه غیر از این هرگز این شانس رو نخواهند داشت تا با این موزیسینهای درجه یک کلاس خصوصی داشته باشند. به نظر من هنرجوها در کمپ های من اطلاع دست اولی رو بدست میارند که بطور مثال اینترنت هم اونها رو نداره. از همه مهمتر جنبه های تعاملی این کمپ هاست؛ یادگیری سینه به سینه و از نزدیک دیدن نوازنده های تاپ روز. بهترین وجه این کمپ ها “Human-Touch” اونهاست که موجب میشه هرکسی هر سوالی رو داره مطرح کنه و همیشه یه جواب قابل قبول دریافت کنه. شخصا برنامه دیگه ای رو سراغ ندارم که اینطوری باشه؛ با اینکه ایده من  روزبروز مقلد های بیشتری پیدا میکنه. با تماس مستقیم، دوستیهایی بوجود میایند که خود باعث فهم بهتر و عمیقتر موضوعات آموزشی میشوند. اینجور کمپ ها طبیعتا هزینه بر هستند و باید هزینه ها پوشش داده بشوند – ولی کجای دنیا کمپ های اینچنینی وجود دارند؟

 فرصتهای شغلی خودت در حال حاضر چی هستند؟  در آینده نزدیک برنامه ات چی هست؟

– غیر از این کمپ ها در حال حاضر کلی برنامه توی خونه ام در لس آنجلس دارم. توی خونه میتونم هر لحظه ضبط کنم  و کل درام ست رو میکروفون گذاری کردم، بغیر از این یه ست درام الکتریکی هم آماده دارم و شرایطم کاملا محیاست. به اندازه کافی سفارش دارم که باعث میشه خودم از بینشون اون کاری رو که دوست دارم انتخاب کنم؛ و البته خیلی کم هزینه تر عمل کنم، چون دیگه احتیاجی نیست برای ضبط به سفر برم. از همه مهمتر اینه که هر لحظه با خانواده ام هستم. غیر از این هنوز هم Tour Drummer هستم و پاییز امسال با Tony McAlpine  به آسیا سفرخواهم کرد تا بجای Aquiles Priester که قسمت اول این تور رو نوازندگی کرده روی صندلی درام بشینم. برنامه های Paul Gilbert هم که هستند. اینجا توی لس آنجلس یه گروه پروگرسیو راک بنام “Purposeful Porpoise” هست که Vinnie Colaiuta آلبومشون رو نواخته و من توی تورشون نوازندگی میکنم. بعد بند ژاپنی Spark 7  هست که من باهاشون مرتب همکاری دارم. من توی استودیوام پروژه های دیگری رو هم تولید میکنم وگه گاهی سعی میکنم برای خودم فرصت خالی بوجود بیارم. درست برعکس روند فعلی در صحنه موسیقی ، خیلی سرم شلوغه و وقتم پر هست.

 چطور این تکنیک تقریبا بی عیب و نقص خودت رو در این چند سال اخیر توسعه دادی؟

– طبق گفته و عکس العمل موزیسینهایی که دورم هستند چند سال اخیر تغیراتی در نوازندگی من اتفاق افتاده. من کاملا تکنیکم رو عوض کردم و از Traditional به Matched-Grip تغیر گریپ دادم، کاری که حقیقاتا خفن بود ولی برای من فرصتهای جدیدی بوجود آورد.

من انعطاف پذیرترو “عقل رس تر” شدم و از دید تکنیکی قطعا دقیقتر شدم. از اونجایی که زیاد در استودیو کار میکنم و همه چیز در استودیو زیر ذره بین هست، میتونم بهتر در این باره قضاوت کنم. حتی چیدمان درامزم هم به تبع تکنیک جدیدم تغییر کرده: راه ها بین اجزاء درامز کوتاه تر شده اند و من از قبل سریعتر و دقیقتر مینوازم.

– از وقتی ازدواج کردی و پدر شدی زندگیت چطور تغییر کرده؟

– از وقتی که بچه ها بدنیا اومدند من دیگه تورهای طولانی مدت رو قبول نمیکنم. الان من 30 سال هست که موزیسین حرفه ای هستم و دایم در سفر بدور کره زمینم. این به اندازه کافی دیوونه گی هست. بعلاوه من رکورد لیبل ، استودیو و درام کمپ خودم رو دارم. یاد گرفتم مستقل باشم چون در حقیقت رییس خودم هستم. در این رابطه از همسرم کلی چیزها یاد گرفتم و سعی میکنم از اوقات فراقت کمی که دارم درست استفاده کنم ، با خانواده ام باشم و فقط الویت رو کار نبینم – حتی وقتی کار خیلی لذت بخش هست.

– چندوقت پیش عمل جراحی خطیری روی هر دو دستت انجام دادی. از اون بگو….

– بخاطر سندروم  Carpal Tunnel

 

که مشکلات زیادی رو موجب میشد و اجازه نمیداد توی دستم حس داشته باشم، خیلی اذیت شدم. به همین علت توی سالهای طولانی با فشار زیادی که به چوبها وارد میکردم و اونها رو خیلی سفت میگرفتم سعی در جبران این مشکل داشتم. این فشار روی چوب و سفت گرفتن باعث تنش در کل عضلات بدنم میشد.  بالاخره رفتم پیش یک متخصص خیلی خوب در لس آنجلس و این او بود که من رو از لزوم انجام این عمل جراحی قانع کرد.از اونجایی که نتیجه عمل جراحی روی دست چپم مثبت بود، دسامبر سال گذشته دست راستم رو هم عمل کردم و طی چند هفته همه چیز دوباره مرتب شد. وقتی درست بعد از عمل جراحی تونستم گوشی رو دستم بگیرم و به همسرم تلفن کنم خیلی شگفت زده شدم که میتونستم دوباره گوشی تلفن رو در دستم حس کنم. من سالهای سال این مشکل دستم رو سرکوب میکردم و بهش توجه نمیکردم. امروز میدونم که کارم اشتباه بوده و خیلی زودتر باید خودم رو به عمل جراحی میسپردم – ولی اینقدر یکدنده بودم که با همون مشکلات ادامه میدادم.

– تو سالهاست که با شرکتهای ثابتی همکاری داری، چیزی که خیلی هم طبیعی نیست….

– اتفاقا خیلی ساده هست: من خیلی از سرویس اونها راضیم. کمپانی DW بهترین سرویس رو به من میده و من با کلیه عوامل این شرکت رفیقم و مستقیم با توسعه تولیدات جدیدشون درگیرم. همچنین با کمپانی Roland که من رو خیلی حمایت میکنند، مخصوصا در کمپ هام که بسیار کمک رس من هستند. کمپانی Meinl از دید من یکی از نوآورانه ترین کمپانی های ساخت سنج حال حاضر دنیاست. با ماینل، نوازنده به تمامی آلیاژها و تنوع های موجود در دنیا دسترسی داره – و بهترین سرویسی که میتونم تصور کنم. در کمپانی Vic Firth هم اخیرا چوب هام رو طراحی جدید کردم و سعی کردم تغیراتی بوجود بیارم. آخرش هم به این نتیجه رسیدم که چوب ها همونطوری که هستند کاملا ایده آل اند و هیچ تغییری لازم نیست. برای همین تکنیکم رو بر اساس چوبهام تنظیم کردم. در آخر چوبها تنها لاک و لوگوی جدید بخود گرفتند…تمام….! در آخر هم فقط Remo میمونه که همیشه بهترین پوست ها رو برای شخص من تولید میکنند. اینطوریه که همه چیز همونجوری مونده و به این زودی ها هم خبری از تغییر نیست.

– تا بحال به آلبوم سولوی خودت فکر کردی؟

– فکرش رو کردم، آره، ولی تا بحال از مرحله فکر پیشتر نرفتم.  DVD جدیدی هم در حال حاضر در کار نیست؛ بجاش دنبال یک مدرسه آن لاین با همکاری Drumchannel هستم.

یک برنامه تعاملی بنام ” Thomas Lang’s Drum Universe” مرتبط با درام کمپ ها که ادامه همین راهی هست که تا الان رفتم. متاسفانه مدرسه آنلاینی که در ابتدا راه اندازی کرده بودم ، اونطوری که میخواستم هیچوقت راه نیوفتاد. اونهم بخاطر عدم صداقت کمپانی ایی بود که من باهاش همکاری داشتم. از 800 هنرجو ایی که در ابتدا در مدرسه آنلاین ثبت نام کرده بودند در حال حاضر دوسوم شون در پروژه های جدید حضور دارند. بنابراین همه چیز روبراهست.

 

ترجمه و تدوین : علیرضا طباطبایی – مهرماه 1394

پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *